اصطلاح
|
معادل انگليسي
|
معانی آن
|
پاپيل
|
Pupil
|
مردمك؛ سوراخي در مركز عنبيه كه نور از طريق آن وارد چشم ميشود
|
پاتلا
|
Patella
|
استخوان كشكك
|
پاتوژن
|
Pathogen
|
عامل يا ميكرو ارگانيسم مولد بيماري
|
پاتولوژي
|
Pathology
|
آسيب شناسي؛ شاخهاي از طب كه در مورد طبيعت يك بيماري بحث ميكند. به خصوص تغييراتي در بافتها و ارگانهاي بدن كه توسط بيماري ايجاد ميشود؛ تظاهرات عملكردي و ساختماني بيماريها
|
پادتن
|
Antibody
|
موادي كه در خون در واكنش به تهاجم عوامل بيماري مانند : ويروس ها ، باكتري ها ، انگل ها تشكيل مي شوند. پادتن معمولاً از بدن در مقابل تهاجم عوامل بيماري ، دفاع مي كند.
|
پالس
|
Pulse
|
نبض
|
پرادي آريتمي
|
Bradyarrhythmia
|
هر گونه اختلال ريتم قلب كه همراه با كاهش تعداد ضربان قلب باشد
|
پرز
|
Vellus
|
1- موهاي ظريفي كه جايگزين كركها ميشوند و در بيشتر سطح بدن وجود دارند
2- ساختمان شبيه به اين موهاي ظريف
|
پرز
|
Villus
|
زائده يا برجستگي كوچك و حاوي رگي كه به خصوص از سطح آزاد يك غشا بيرون زده است
|
پره اكلامپسي
|
Pre-eclampsia
|
حالتي كه معمولاً 3 ماهه آخر آبستني بروز مي كند و ويژگي آن وجود پروتئين در ادرار ، افزايش فشارخون و ادم است.
|
پروتز
|
Prosthesis
|
ماده مصنوعي كه براي قسمتي كه از دست رفته است، به كار ميبرند. مثل دست و پا، چشم يا دندان. جايگزيني اين مواد به خاطر كاربرد و يا از جهت زيبايي و يا هر دو منظور صورت ميگيرد
|
پروستات
|
Prostate
|
غده اي در مردها كه مايعي به داخل مني ترشح مي كند
|
پرولاكتين
|
Lactogenic hormone (prolactin)
|
هورموني كه به وسيله غده هيپوفنر ترشح گرديده و نقش اساسي در توليد شير پس از زايمان ايفا مي نمايد.
|
پريتونيت
|
Pyopneumoperitonitis
|
التهاب پرده صفاقي همراه با وجود چرك و گاز
|
پستان
|
Breast
|
ارگان غددي در قسمت قدامي قفسه صدري
|
پلاسنتا
|
Placenta
|
جفت؛ اندامي كه مشخصه پستانداران واقعي در طي حاملگي بوده، مادر و بچه را به يكديگر ارتباط ميدهد
|
پلاكت
|
Platelet
|
ساختمان ديسكي شكل به قطر 2 تا 4 ميكرومتر كه در خون تمام پستانداران وجود داشته و نقش انعقادي آن شناخته شده است
|
پلاگرا
|
Pellagra
|
سندرومي كه به علت كمبود نياسين (نارسايي تبديل تريپتوفان به نياسين) ايجاد شده و با درماتيت نواحي كه در معرض نور و ضربه هستند، التهاب غشاهاي مخاطي، اسهال و اختلالات رواني مشخص ميشود
|
پلور
|
Pleura
|
پرده جنب، غشا سروزي دور ريه و پوشاننده جدارههاي داخلي قفسه سينه؛ اين دو لايه يك فضاي مجازي بين خود دارند كه حفره پلور ناميده ميشود. دو پلور راست و چپ از يكديگر كاملا مجزا هستند
|
پلي اوري
|
Polyuria
|
دفع بيش از حد ادرار
|
پلي ديپسي
|
Polydipsia
|
تشنگي بيش از حد و مزمن و دريافت مايعات به مقدار زياد
|
پماد
|
Ointment
|
ماده نيمه جامدي براي استفاده بر روي سطح خارجي بدن كه به طور معمول حاوي ماده طبي است
|
پنوموني
|
Pneumonia
|
ذات الريه
|
پنيس
|
Penis
|
آلت جنسي مردان؛ اندام ادرار كردن و مقاربت در مرد
|
پوستول
|
Pustule
|
تاول چرك دار، ضايعه پوستي برآمده حاوي چرك
|
پوليپ
|
Polyp
|
توده نرم ، گرد يا بيضوي كه از پوست يا مخاط منشا گرفته و به داخل يك حفره بدن برجستگي پيدا مي كند مانند پوليپ بيني ، گوش
|
پوليوميليت
|
Poliomyelitis
|
فلج اطفال
|
پيان
|
Yaws
|
بيماري عفوني آندميك مناطق حاره كه عامل آن تروپونما پرتئوس است. اغلب افراد زير 15 سال را درگير ميكند و به وسيله تماس مستقيم با ضايعه پوستي يا وسايل آلوده انتقال مييابد
|
پير چشمي
|
Presbyopia
|
كاهش تطابق عدسي چشم كه در طي افزايش سن رخ ميدهد. علامت اختصاري آن pr است
|
پيكا
|
Pica
|
ويار؛ خوردن موادي غير از مواد غذايي، انحراف اشتها
|
پيلور
|
Pylorus
|
دهانه خروجي معده كه به دوازده باز ميگردد
|
پيلوستومي
|
Pyelostomy
|
ايجاد سوراخي از سطح پوست به درون لگنچه كليه
|
پيلونفريت
|
Pyelonephritis
|
التهاب كليه و لگنچه به دليل عفونت باكتريايي
|
پيوند بافت زنده
|
Graft
|
نظير قرنيه، پوست، استخوان، مغز استخوان، كليه، كبد، قلب، ريهها و پانكراس
|